عنصر واسطهای که بین عملکرد و زیباییشناسی در هر یک از دستساختههای بشر وجود دارد، طراحی است. برای تصور این دستساختهها هیچ محدودیتی در ذهنتان نداشته باشید؛ از اولین ابزار شکار بشر گرفته تا یک رایانهی شخصی فوق پیشرفته که اندازهی یککفدست باشد، این قانون در مورد همهی آنها صدق میکند. اما، حالا که صحبت از اهمیت و نقش پررنگ طراحی است، فکر میکنید این عنصر میتواند بهعنوان یک گرایش علمی در حوزهی کسبوکار، روشی برای ابداع و نوآوری در شیوههای تعامل ما با جهان به ارمغان آورد؟ این همان موضوعی است که بیانگر پایه و اساس تشکیلدهندهی تفکر طراحی است. درواقع این یک فرایند مرحلهای و مبتنی بر همدلی است که میتواند بازار شما را گسترش دهد، باعث افزایش درآمدتان شود و در فرایند توسعهی محصولات و خدمات جدیدتان، نقشی محوری داشته باشد. بسیاری از نوآوریهای فنی که امروزه نامهای بسیار معروفی دارند، مانند اپل، حاصل همین روششناسی تفکر طراحی هستند.
تفکر طراحی به چه معناست؟
منظور از تفکر طراحی یک چارچوب طراحی انسانمحور برای راهحلهای خلاقانه در راستای حل مشکلات پیچیده است. برای رسیدن به چنین چارچوبی، لازم است ایدههای مختلفی تولید شوند و بارها در معرض آزمایش و امتحان قرار بگیرند تا بهترین ایدهای که طی چندین بار تکرار این آزمایشها نتایج موفقیتآمیزی به دست میدهد، مشخص شود. شما هم میتوانید از تفکر طراحی برای توسعهی محصولات، بهینهسازی نرخ تبدیل وبسایت و یا طراحی لوگوی خود، کمک بگیرید.
درواقع، صرفنظر از نحوهی استفاده از آن، تفکر طراحی:
- انسانمحور است. تفکر طراحی یک رویکرد کاربرمحور است. هدف از این فرایند این است که شما بتوانید نیازهای افرادی که به آنها خدمت میکنید را شناسایی کرده و برطرف کنید. در این فرایند میتوان بهجای آزمایش صرف یک مسئله، به کمک حل مسئلهی خلاقانه به درک عمیقتری از مشتری هدف رسید.
- تکرارشونده است. تفکر طراحی یک فرایند تکرارشونده است. در نظر داشته باشید که مسیر تفکر طراحی خطی نیست؛ در این مسیر گاهی لازم است قبل از اینکه دو قدم به جلو بردارید، یکقدم به عقب برگردید. به همین دلیل است که در این فرایند از بازخورد گرفتن استقبال زیادی میشود. بهاینترتیب ممکن است در هر مرحله ایدهها را بهصورت نمونههای اولیهای آماده کنید تا بتوانید آنها را آزمایش کرده و بازخورد بگیرید.
۵ مرحلهی تفکر طراحی
-
همدلیکردن
منظور از مرحلهی همدلی در تفکر طراحی شروع یک سفر تحقیقاتی برای رسیدن به درک کاملی از نیازهای بازار هدف است. پس تحقیقات بازار را شروع کنید تا دربارهی تجربیات و انتظارات مشتریان خود بیشتر بدانید. دقت داشته باشید که در این مرحله، هدف حل مسائل و مشکلات پیچیده یا حتی آزمایش فرضیهها نیست. در عوض، در این مرحله باید سؤال بپرسید و مشکلات را شناسایی کنید. ممکن است بخواهید پیشنویس یک بیانیه مشکل را آماده کنید تا در مورد این مسائل و زمینهی مربوط به آنها، با سایر اعضای تیم خود گفتگو کنید.
شاید حتی نیاز باشد که به پرسشنامهای تنظیم کنید و یا با افراد قرار مصاحبه ترتیب دهید. اگر میخواهید مرحلهی همدلی را با موفقیت پشت سر بگذارید تلاش کنید که خودتان را جای مشتریانتان بگذارید. برای مثال؛ اگر تخصصتان تولید کفشهای مخصوص دویدن است، همدلی شما میتواند با حضورتان در پیست دومیدانی تعریف شود. یا اگر در زمینهی تولید انواع سس و چاشنیهای غذا فعالیت میکنید، میتوانید به تعدادی از آشپزخانهها و رستورانها سر بزنید و نیازهایشان را شناسایی کنید.
-
تعریفکردن
با توسعهی اطلاعاتی که از مرحلهی همدلیکردن به دست آوردهاید، میتوانید اهداف خود را بهصورت جزئی مشخص کنید. به این فکر کنید که راهحلهای بالقوهای که میخواهید به مشتریان خود ارائه دهید، چه هستند؟ مثلاً اگر حوزهی فعالیت شما تولید وسایل مخصوص کمپینگ و طبیعتگردی است، در این فکر باشید که بهجای تولید وسایل روزمرهی قابلحمل، وسایل و ابزارهای آشپزی سبک و با قابلیت تمیزشدن آسان بسازید تا به این نحو به بهبود ماجراجوییهای مشتریان خود کمک کنید. یا اگر در زمینهی UX تخصص دارید، ممکن است هدف شما این باشد که به کاربران خود کمک کنید تا زمان کمتر (یا بیشتری) را در اپلیکیشن شما صرف کنند.
تعریف اهداف، هستهی اصلی آن چیزی است که تفکر طراحی را به یک رویکرد کاربرمحور تبدیل میکند. ضمن اینکه به شما هم کمک میکند تا مسیر حرکت کسبوکارتان را بهجای واکنش نشاندادن به رقابت بازار، بهسوی خدمتکردن به مشتریان خود هدایت کنید.
-
ایدهپردازی کنید
در مرحلهی ایدهپردازی، شما برای مشکلاتی که شناسایی کردهاید، راهحلهای خلاقانهای تصور میکنید. در این مرحله باید به ایجاد گزینههای مختلف پرداخت، نه انتخاب آنها.
بهنوعی میتوان گفت که مرحلهی سوم تفکر طراحی، سرگرمکنندهترین بخش آن بهحساب میآید. تکنیکهای متنوعی که بر تداعی آزاد تمرکز دارند، برای این مرحله مفیدند. درواقع، زمانی که به این مرحله میرسید باید آماده باشید که خلاقانهترین و نوآورانهترین افکار خود را بازگو کنید.
-
پروتوتایپ بسازید
زمانی که ایدههای شما به یک نمونهی اولیه، یا در حالت ایدهآل به چندین مدل ابتدایی رسید، به مرحلهی پروتوتایپ در تفکر طراحی رسیدهاید. از طریق ساخت این نمونههای اولیه است که میتوانید متوجه شوید کدام یک از این ایدهها ارزش اجراییشدن را دارند.
ساختن نمونهی اولیه یک نوع پیشدستی در بازخورد گرفتن از مشتریان بهحساب میآید. بهاینترتیب که میتوانید مشخص کنید آیا مشکلاتی که در مرحلهی همدلی مشخص کردهاید با این راهحلها برطرف میشوند یا نه. ضمن اینکه مرحلهی آزمایش به صرفهجویی در زمان و هزینهها هم کمک میکند. بهاینترتیب قبل از انتخاب و اجرای نهایی ایدهها، مدلهایی که عملکرد ضعیفی دارند یا از نظر اقتصادی مقرونبهصرفه نیستند را حذف میکنید و در عوض، به مدلهایی که عاری از ایرادات اولیه هستند، امکان رشد و پرورش میدهید.
-
منتشر کنید، مشاهده کنید و از نو شروع کنید
حالا وقتش رسیده که طرحتان را منتشر کرده و تأثیر آن را بر کاربرانتان مشاهده کنید. بعد از آن دوباره فرایند طراحی را از مرحلهی اول شروع کنید. درواقع، تفکر طراحی هیچ پایان قطعی و مشخصی ندارد. این فرایند بیشتر شبیه به یک چرخهی مداوم از نوآوری و آزمایش است که همواره جا برای بهبود دارد.
زمانی که میخواهید به مشاهدهی طرحتان بپردازید، بهدقت در مورد گامهای اولیهای که برای همدلی با مشتریان خود برداشتهاید فکر کنید. لازم است در این مرحله ارزیابی کنید آیا توانستهاید نیازها و توقعات آنها را برآورده کنید؟ آیا در حال حل همان مشکلاتی که تصمیم داشتید برطرفشان کنید، هستید؟ آیا دیدن طرحتان در دنیای واقعی به شما بینش جدیدی از آن میدهد؟
وجود همین چرخه است که تفکر طراحی را تکرارشونده و انسانمحور میکند. با هر نسخهای که از طرحتان منتشر میکنید، درواقع یک فعالیت جدید را شروع میکنید. بهخاطر داشته باشید که در طول این مسیر تمرکز بر تجربهی انسانی است نه معیارها.
نحوهی اجرای تفکر طراحی در کار
اینکه یاد بگیرید تفکر طراحی را چگونه و چه زمانی در فعالیت تجاری خود بگنجانید، بدون شک فرایندی زمانبر است. برای شروع، اصول تفکر طراحی را در موقعیتهای روزمره به کار ببرید تا ببینید کدام روشها، منجر به تولید ایدههایی میشوند که ارزش امتحانکردن دارند. ضمن اینکه، حتماً این اصول کلیدی را به یاد داشته باشید:
-
نسبت به بلاتکلیفی و سرگشتگی، پذیرش داشته باشید!
ممکن است در مراحل اولیه با مشکلاتی مواجه شوید که حلکردنشان بسیار دلهرهآور به نظر برسد. اما سعی کنید بهجای عقبنشینی، به این چالشها بهعنوان مسیرهای بالقوهای برای رسیدن به ایدههای جدید نگاه کنید.
-
از اشتباهاتتان درس بگیرید
به یاد داشته باشید که اساساً تفکر طراحی رویکرد بخشایشگری دارد که به آزمون و تلاش پاداش میدهد. اگر ایدههایتان در همان ابتدا به نتیجه نرسیدند، در مقابل میلی که شما را به کنارگذاشتن آنها ترغیب میکند مقاومت کنید. در عوض، شکستهای خود را به چشم راهحلهای ممکنی ببینید که در حال پیشرفت هستند و از این تجربیات در تلاشهای آینده کمک بگیرید.
-
فرضیهها و نتایج را به چالش بکشید
مراحل اولیهی تفکر طراحی بهمنظور کنارگذاشتن پیشداوریهای موجود در مورد خواستهها و نیازهای مشتریان است. پس، حتی بعد از انتشار ایدههای موفق خود، از تفکر طراحی برای بازسازی و بهبود آنها کمک بگیرید.
سخن پایانی در مورد تفکر طراحی
تفکر طراحی یک فرایند خلاقانه برای حل مسئله است. ایده و باور اصلی این فرایند بر این اصل است که کاربر نهایی باید در قلب تمام تصمیمگیریها حضور داشته باشد. مزیت مهم چنین فرایندی این است که بهواسطهی همدلی با مشتری، مصرفکننده یا مراجع خود، قادر به تولید محصولات یا خلق تجربیاتی میشوید که واقعاً به مردم کمک میکنند و حتی زندگی آنها را تغییر میدهند.
فراموش نکنید که تفکر طراحی یک مهارت است و مثل هر مهارت دیگری به تمرین نیاز دارد. وجود تفکر طراحی به ایجاد و پرورش آزادانهی ایدههای جدید کمک میکند. یقین داشته باشید که هرچه شما و تیمتان بیشتر از این روش استفاده کنید، خلاقیت و اعتمادبهنفس بیشتری را تجربه خواهید کرد.
منابع: