استراتژی تجربه کاربری یا UX Strategy چیست و چرا اهمیت دارد؟
از استراتژی که حرف میزنیم، دقیقاً از چه حرف میزنیم؟! تصمیم، مسیر، یا هدف؟ به نظر شما، استراتژی همیشه این معانی را تداعی میکند؟ فکر میکنید داشتن استراتژی UX میتواند منجر به کسب درآمد و سود بالایی شود؟
شاید بهتر باشد که ابتدا منظورمان از استراتژی تجربه کاربری را توضیح دهیم تا بتوانیم در مورد ویژگیها و اهمیت آن هم توضیح دقیقتری ارائه دهیم.
تعریف استراتژی تجربه کاربری (UX Strategy)
استراتژی UX یک فرایند برنامهریزی استراتژیک است که نهتنها اهداف کسبوکار، بلکه نیازهای مصرفکنندگان واقعی برند را نیز در نظر میگیرد. ضمن اینکه هر نقطه تماس مشتری را، به تجربه کاربری که شرکت قصد دارد ایجاد کند مرتبط میسازد. یک برنامه استراتژی UX شامل موارد زیر است:
- درک وضعیت فعلی پروژه
- توسعهی چشماندازی برای تجربه کاربری در آینده
- برنامهای که برای رسیدن به اهداف کسبوکار اولویت دارد
- تعریف اینکه از چه معیارها و شاخصهای کلیدی عملکردِ UX، برای اندازهگیری پیشرفت استفاده میکنید
درواقع، استراتژی UX طرح و برنامهای است که توضیح میدهد جزئیات تجربهی کاربر باید چگونه باشد. چطور میتواند به شرکت کمک کند تا به اهدافش برسد، و چطور میتواند به مشتریانِ هدف بهترین تجربهی کاربری را ارائه دهد تا مطمئن شود که آنها، دوباره این محصول را انتخاب خواهند کرد.
توجه داشته باشید که تمامی این موارد با استراتژی کلی کسبوکار، از جمله برنامهی بلندمدتی که شرکت برای توسعهی قابلیتهای سازمانی دارد، و همچنین با فرهنگ سازمانی مرتبط است. ضمن اینکه یک استراتژی UX باید توضیح روشن و واضحی از چشمانداز محصول و نتایجی که میخواهیم برای کسبوکار و کاربران نهایی به دست آوریم، ارائه دهد. در نتیجه ضروری است که هر برندی، برای استراتژی UX خود، به اندازهی بیانیه مأموریتش اهمیت قائل باشد و ساختار درست آن را رعایت کند:
چالشها: مسائلی که میخواهید آنها را حل کنید
آرزوها: نتیجهی مطلوبی که میخواهید به آن برسید
حوزهی تمرکز: حوزهای که تمرکز اصلی شما روی آن است
اصول راهنما: نحوهای که مسائل را حل میکنید و بر چالشها غلبه پیدا میکنید
فعالیتها: فعالیتهایی که برای تکمیل استراتژی به آنها نیاز دارید
اندازهگیریها: معیارهایی که برای سنجش موفقیت خود از آنها استفاده خواهید کرد
به یاد داشته باشید که در هنگام طراحی و توسعهی استراتژی UX، حتماً آن را با اعضای تیم و سهامداران خود به اشتراک بگذارید. اگر استراتژی UX شما درست و بدون نقص باشد، میتواند به پایه و اساسی قوی برای توسعهی پروژههای بیشتر تبدیل شود.
مؤلفههای یک استراتژی UX مؤثر و کارآمد
اگر میخواهید یک استراتژی UX مؤثر داشته باشید، لازم است که به واسطهی اجزای مختلف آن مشخص کنید که:
- که از نظر برند شما، تجربهی کاربر باید چگونه باشد؟ (با توضیحهای دقیق و شفاف)
- مشتریان هدف شما چه کسانی هستند؟ رفتار آنها چگونه است و چه نیازهایی دارند؟
- جریان رایج در صنایع مشابه شما به چه نحو است؟
- برای اینکه بتوانید به اهداف کلی مشخص شده در استراتژی UX خود برسید، لازم است چه مراحلی را طی کنید؟
چرا به استراتژی تجربه کاربری نیاز داریم؟
همانطور که حتماً شما هم متوجه شدهاید، بازار هر روز رقابتیتر از روز قبل میشود. درنتیجه، هر شرکتی که قصد داشته باشد از رقبای خود جلوتر برود، لازم است که گامهای بیشتری بردارد و مراحل بیشتری را نسبت به روند قبل، طی کند. داشتن استراتژی UX، یکی از همین مراحل متفاوتی است که شرکتها در دنیای امروز به طیکردن آن نیاز دارند.
استراتژیهای UX به کسبوکارها کمک میکنند تا برای رسیدن به اهدافشان در هر نقطه تماسی که مشتری با محصولات و شرکتشان خواهد داشت، تجربیات عملیاتی و منسجمی به دست آورند. اتفاقی که باعث میشود تجربهی کاربری بهبود پیدا کند و میزان رضایت مشتری افزایش یابد.
UX یک محصول باید در تمام محصولات دیگر آن شرکت سازگاری داشته باشد. این موضوع به تقویت برند و افزایش وفاداری مشتریان نسبت به آن کمک میکند. اتفاقی که در این بازار رقابتی، هدف تمام کسبوکارهاست.
اینکه تلاش کنیم تا محصولات به لحاظ ظاهری بهتر به نظر برسند بهتنهایی کافی نیست؛ هدف باید غنیتر شدن ماهیت و محتوای محصول باشد و این، دلیل احتیاج ما به استراتژی UX است. ضمن اینکه به کمک این استراتژی میتوانیم تجربیاتی ایجاد کنیم که بهیادماندنی، شهودی، متناسب با مشتری هدف و البته، مفید باشند.
دلیل اهمیت استراتژی UX
استراتژی UX کمک میکند که اهداف تجربهی کاربری با اهداف کسبوکار همخوانی داشته باشد و طراحان بتوانند تصمیمهایی بگیرند که به نفع هر دو طرف باشد. ضمن اینکه به شرکت و سهامدارهای آن کمک میکند تا بتوانند نقش پررنگتری در فرایند توسعه ایفا کنند.
یک استراتژی UX قوی این امکان را برای مشتریان و سهامداران ایجاد میکند تا ببینند تیمهای توسعهی UX دقیقاً روی چه چیزی کار میکنند. ضمن اینکه اهمیت تصمیمات طراحی UX را برای آنها برجستهتر میسازد. این موضوع میتواند زمان، تلاش و هزینهی صرف شده برای رسیدن به تصمیم درست در طراحی را توجیه کند.
ارائهی یک تجربهی کاربری خوب از این جهت مهم است که میتواند باعث افزایش فروش و کاهش هزینههای توسعهی کسبوکار شود.
زمانی که اهداف کسبوکارتان را کاملاً قابلاندازهگیری و بهدقت تعریف کنید، استراتژی UX میتواند به شما کمک کند تا بدانید چه زمانی به این اهداف کلیدی دست یافتهاید. ضمن اینکه، دادههایی ارائه میدهد که به سنجش عملکرد گذشته و تعیین اهداف واقعگرایانه برای رشد در آینده کمک میکنند.
این نکته را هم اضافه کنیم که یک استراتژی UX خوب به همهی تیمهای یک سازمان کمک میکند تا در جهت اهداف یکسانی حرکت کنند. این اهداف درعینحال که برای شرکت مفید هستند با نیازهای مشتریان نیز انطباق دارند.
ایجاد یک استراتژی تجربه کاربری قوی و دقیق
برای طراحی یک استراتژی UX قدرتمند نیاز دارید که:
ارزیابی کنید
در اولین مرحله نیاز دارید که وضعیت فعلی شرکت، محصول و روند کلی بازار را ارزیابی کنید. بررسی چالشهای کسبوکار به شما کمک میکند تا به یک استراتژی UX مرتبط و قابلاجرا برسید و اطمینان پیدا کنید که اهداف کسبوکارتان متناسب با نیازهای مشتری، طراحی شده است.
هدف تعیین کنید
زمانی که وضعیت فعلی کسبوکارتان و همینطور اوضاع کلی بازار را ارزیابی کنید، میتوانید به کمک اطلاعات بهدستآمده، اهدافتان را تعیین کنید. برای مثال میتوانید مشخص کنید که دوست دارید شرکت شما چگونه درک شود، چه خلأ یا شکافی در بازار وجود دارد که میخواهید آن را پر کنید و یا اینکه میخواهید به چه تعداد کاربر برسید. نکتهی کلیدی که در تعیین اهداف وجود دارد این است که باید تاحدامکان خاص و واقعی باشند. ضمناً برای اینکه بتوانید مشخص کنید چقدر در دستیابی به اهدافتان موفق بودهاید، نیاز دارید که اهدافی قابلاندازهگیری تعیین کنید.
حوزههای تمرکز کسبوکارتان را مشخص کنید
مرحلهی بعدی این است که مشخص کنید کسبوکار شما بر چه حوزههایی تمرکز دارد. این مرحله به تعیین پرسونای کاربران نیاز دارد. بهاینترتیب میتوانید انتخابهایی برای طراحی داشته باشید و ویژگیهایی را توسعه دهید که برای کاربرانتان بیشترین میزان جذابیت را داشته باشند. همچنین، لازم است که در این مرحله مشخص کنید طراحی کدام بخش از تجربهی کاربری، اولویت بیشتری دارد.
خطمشیها را مشخص کنید
تعیین دستورالعملها بهعنوان بخشی از استراتژی UX، به ایجاد اتفاقنظر بین تمام افراد گروه کمک میکند. برای مثال، زمانی که برای حل مشکلاتی مانند فراموشی رمز عبور، مجموعهای از راهحلهای ترجیحی داشته باشید، میتوانید با خیال راحتتری اطمینان حاصل کنید که تمام فعالیتهای برندتان در راستای رسیدن به هدف مشخصی است.
برنامهریزی کنید
زمانی که خطمشیها مشخص شد، میتوانید بر ایجاد یک برنامهی دقیقتر و در راستای چگونگی ادامهی توسعه تمرکز کنید. این برنامهریزی باید شامل مراحلی باشد که برای تولید محصول نهایی و درعینحال، رفع نیازهای کاربران و همینطور نیازهای کسبوکار، طی شوند. داشتن این طرح به تمام افرادی که در روند توسعه نقش دارند اجازه میدهد تا روند پیشرفت کار را پیگیری کنند. ضمن اینکه بستر مطمئنی برای تعیین وظایف تکتک افراد، انجام صحیح تمام مراحل و هماهنگی اعضای تیم با یکدیگر را فراهم میآورد.
استراتژی UX را مرور و در صورت نیاز، بهروزرسانی کنید
همانطور که تکنولوژی پیشرفت میکند و روزبهروز شیوههای جدیدی معرفی میشوند، روشهای توسعهی UX هم میتوانند بهسرعت تغییر کنند. پس باید تغییرات بازار را بهدقت تحتنظر داشته باشید چرا که ممکن است نیازهای مشتریان شما هم همگام با آنها، تغییر کند. در نتیجه، میتوان گفت که یک استراتژی UX خوب، با تغییرات سازگار است.
در هر مرحله از مسیر بررسی کنید که آیا حرکت برند شما در راستای رسیدن به اهدافتان هست یا نه. گاهی ممکن است همین ارزیابیها به شما هشدار دهد که در حال دور شدن از مسیر اهدافتان هستید و به تغییر نیاز دارید. به یاد داشته باشید که گاهی داشتنِ یک استراتژی UX خشک و تغییرناپذیر میتواند باعث شکست شما شود. آنچه که در تعیین موفقیت شما اهمیت بالایی دارد فراهمآوردن یک تجربهی کاربری خوب است.
در نهایت داشتن یک استراتژی UX قوی میتواند الهامبخش انتخابهای طراحی شما باشد، به طراحهای UX کمک کند تا در مسیر خود باقی بمانند و بهطورکلی فرایند مفهومسازی و طراحی محصولات دیجیتال جدید را یکپارچه کند. نقش استراتژی UX در موفقیت کسبوکارتان را دستکم نگیرید!
منبع:
https://www.justinmind.com/blog/ux-strategy-v-ux-design-the-ideal-ux-process/
https://www.eleken.co/blog-posts/ux-strategy-what-it-is-and-how-to-create-it
https://ui-ux-agency.medium.com/ui-ux-design-strategy-best-practices-8b57cd5be87d